حل مسئله

دانلود پايان نامه

حل مسئله

۱۱ بازديد

 

رويكرد خبرپردازي يا پردازش اطلاعات

به نظر مي رسد روانشناسان شناختي بيشترين تلاش خود را معطوف تعريف آن فرايند هاي شناختي كرده باشند كه دربازنمايي دروني دست اندركارند.تنها در سا ل هاي اخير پيگيري هاي منظم در مورد ساختار شناختي كه در فعاليت حل مسأله درگير است، آغاز شده است.مدل هاي پديد آمد تأكيد زيادي بر دانش موجود در ساختار حافظه و شبكه هاي معنايي دارد،و به دلايل قابل قبول، ادبيات راجع به هر دو ميدان بسط يافته است.و حل مسأله مشخصا به به عوامل حافظه و نيز بسياري از شبكه هاي معنايي مربوط شده است.( عماري ، 1383 )

ازجمله اين مدل ها مي توان از مدل حافظه گرينو[14](1973) نام برد كه پيوند مستقيم ميان ساختار حافظه و حل مسأله را مطرح ساخت.بنا بر ديدگاه وي حل مسأله اطلاعات تكنيك ها  و ايده هايي را كه مي دانيم و از تجربه گذشته به خاطر مي آوريم، به بازي مي گيرد.اينجا تجارب قبلي محتواي حافظه را تشكيل مي دهد.با وجود اين حل مسأله مبين شكل منحصر به فردي از پذيرش حافظه است، چرا كه يك راه حل، اغلب از طريق تشكيل خاصه هاي ربطي و نه ازطريق ذهني اطلاعات پيدا مي شود( عماري ، 1383 ) .

به طور خلاصه مي توان گفت كه مدل گرينو يك چارچوب مفهومي تدارك مي بيند كه در درك و فهم فرايندهاي شناختي براي حل مسأله در زمينه ي پردازش اطلاعات بسيار مفيد است.ميلر[15] و همكاران (1960) هم يك برنامه ي تحليل وسيله – هدف چند منظوره به نام TOTE (آزمايش- عمل-آزمايش-خروج پيشنهاد كردند كه قابل استفاده براي حل مسأله بود.

يك آزمايش اوليه بين حالت موجود و حالت مطلوب انجام مي شود، اگر اين دو حالت با يكديگر متفاوت باشند يك عمليات انتخاب شده و به اجرا در مي آيد.و به دنبال آن يك تست ديگر انجام ميشود، و آزمونهاي متوالي و اعمال متوالي تداوم مي يابد.تا سرانجام وضعيت مطلوب حاصل شود.(ميلر و همكاران به نقل از آرام 1376).

جدول مقايسه ي دو ديدگاه گشتالت و تداعي گري: (عماري، 1383)










فعاليت ذهني[16]

سعي در حلقه هاي محرك و پاسخ[17]

تجديد سازمان عناصر[18]

3

واحد تفكر[19]

حلقه هاي محرك و پاسخ[20]

سازماندهي[21]

4

اجراي تئوري[22]

دقيق و مشخص[23]

كلي و مبهم[24]

طرح جورج پوليا پيرامون حل مسئله:

گذشته از  نظريات عمومي مطرح شده پيرامون حل مسأله، در حيطه ي خاص رياضي، نظريات بسيار اندك مي باشند.در اين زمينه يكي از طرح هاي كاربردي و الگوهايي كه شامل راهكارهاي تخصصي درس رياضي مي باشد، الگوي حل مسأله ي جورج پوليا[25]است، كه در پژوهش حاضر نيز به عنوان مبناي طرح درس آموزشي انتخاب شده است.پوليا طرح حل مسأله ي خود را در كتاب چگونه مسأله را حل كنيم براي اولين بار در سال 1945 مطرح نمود و بعدها در كتاب خلاقيت رياضي به بسط و گسترش آن پرداخت.چهار گام پيشنهادي وي براي حل مسأله عبارتند از:

1-فهميدن مسأله[26]: حل كننده ي مسأله، اطلاعات را جمع آوري كرده و از خود مي پرسد« از من چه مي خواهد؟» چه چيزي «روش نيست؟» و يا چه چيزهايي داريم؟« داده ها چيستند؟»

2- ايجاد طرح[27]: حل كننده ي مسأله، مي كوشد تا با استفاده از تجارب قبلي يك راه حل براي خود بيابد و مي پرسد« آيا من مسأله اي مثل اين را مي شناسم؟» « آيا مي توانم اهداف جديدي را بر اساس تجربيات قبلي خود براي اين مسأله پيدا كنم؟» و يا «آيا مي توان داده ها را به گونه اي بيان كنم كه با تجربياتم همانند شوند؟» در اين جاست كه بينش جرقه مي زند.

3- اجراي طرح[28]: حل كننده ي مسأله، مي كوشد تا با طرح خود مسأله را حل نموده و هرگام را چك كند.

4-نگاه به عقب[29]: حل كننده ي مسأله، سعي مي كند تا با استفاده از از روشي ديگر و با ديدن اينكه آيا همه چيز باهم همخواني دارد يا نه، كار خود را چك مي كند و از خود مي پرسد.«آيا مي توانم اين نتايج و روش ها را براي ديگر مسائل نيز به كار ببرم؟»

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.