مغز در يك فضاي ملموس قرار دارد - چيزي كه مي توانيد مشاهده كنيد اگر وجودتان را به يك واقعيت ملموس و غير ملموس تقسيم كنيد در همين حال ، ذهن شما جاي غير ملموس يا آنچه را كه نمي توانيد لمس كنيد اشغال مي كند.
انسان پيچيده است. مطالعات نشان مي دهد سيستم عصبي ما از صد ميليارد نورون تشكيل شده است كه همه به هم پيوسته هستند. تحقيقات ديگر نيز پيچيدگي مطلق مغز ما را نشان مي دهد و جزئيات حيرت انگيزي را نشان مي دهد.
به عنوان مثال ، حفره جمجمه با استفاده از پوشش استخواني از مغز محافظت مي كند. علاوه بر اين ، مغز حدود ۳ پوند وزن دارد و توسط غشاها و مايع احاطه شده است. با مغز ما مي توانيم احساس كنيم ، فكر كنيم و كار انجام دهيم.
تفاوت بين مغز و ذهن
با دانستن اين جزئيات ، اكنون مي توانيم تأييد كنيم كه مغز يك عضو است ، مانند بقيه، عضوي كه مي توانيم از نظر جسمي بررسي كنيم. در مقابل ، ما نه مي توانيم ذهن را ببينيم و نه لمس كنيم. اين درون نورون ها است كه بخشي از مغز ما است و به ما كمك مي كند تا قضاوت كرده و احساسات خود را شكل دهيم تا واقعيت اطراف خود را درك كنيم.
مغز ما از سه قسمت مهم تشكيل شده است: مخچه ، ساقه مغز و مخ. همچنين به دو نيمكره چپ و راست تقسيم مي شود. هر كدام از اينها يك لوب پيشاني ، گيجگاهي ، جداري و پس سري دارند.
آنچه به عنوان "ماده خاكستري" شناخته مي شود ، در واقع قشر مخ است و قسمت خارجي مغز است كه انجام عملكردهاي تفكر را امكان پذير مي كند. مخچه به ما امكان مي دهد ،حركت را هر چقدر هم دشوار يا پيچيده باشد ، بدون نياز به فكر انجام دهيم.
عملكردهاي مغز
اين شبكه مغزي عملكردهاي حياتي مهمي مانند:
دما ، تنفس ، فشار خون ، خواب و غذا را تنظيم مي كند.
اين اطلاعات را از حواس دريافت مي كند و همچنين آنچه را كه ما از طريق چشايي ، شنوايي ، بينايي ، بويايي و لامسه درك مي كنيم پردازش ، تلفيق و تفسير مي كند.
همچنين ، دنياي عواطف و رفتارهاي ما را ايجاد مي كند.
و حركاتي ، مانند دويدن ، راه رفتن و صحبت كردن و غيره را كنترل مي كند.
به لطف مغز مي توانيم فكر كنيم ، احساس كنيم و تعقل كنيم.
اين به ما امكان مي دهد عملكردهاي پيشرفته شناختي مانند درك ، حافظه و يادگيري را انجام دهيم.
همه اينها ما را به اين فكر مي اندازد كه چگونه ذهن و مغز با يكديگر تعامل دارند يا چگونه با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند.
رابطه بين مغز و ذهن
اكنون شما متوجه تفاوت ها شديدو مي دانيد كه مغز عضوي است كه مي توان آن را از نظر جسمي مشاهده ، لمس و مطالعه كرد. شما همچنين مي دانيد كه اين در مورد ذهن نيست. بنابراين ، ما نحوه همكاري آنها را با يكديگر بررسي مي كنيم.
كاري كه مغز و ذهن انجام مي دهند واقعاً فوق العاده است. به عنوان مثال ، شما در حال تلاش براي رسيدن به يك شي هستيد و در مورد آن فكر مي كنيد. بنابراين ، مغز اين سيگنال را از ذهن شما دريافت مي كند ، اعصاب لازم را فعال كرده و بازو حركات را انجام مي دهد.
ذهن شما افكار شما را تصور مي كند اما مغز كار يا روند واقعي را در سطح جسمي دنبال مي كند.
ذهن شما همان چيزي است كه شما را منحصر به فرد مي كند
فكر چيست؟
فكر، ابزاري است براي برنامه‌ريزي، تحليل، يافتن راه حل‌هاي مختلف، نتيجه‌گيري از اطلاعات متفاوت و حل مسئله با استفاده از اطلاعات.
در واقع ما با فكر، مسائل و مشكلات روزمره را حل و فصل مي‌كنيم. به طور مثال براي به دست آوردن يك موقعيت تحصيلي، شغلي يا مالي، برنامه‌ريزيِ گام به گام انجام داده، شرايط را سنجيده و امكانات مختلف را بررسي مي‌نماييم. اين گونه فعاليت‌ها در حوزه‌ي فكر انجام مي‌شود كه جايگاه آن در «مغز» است. همه‌ي ما كم و بيش اين تجربه را داشته‌ايم كه پس از يك روز پر مشغله، خستگي فكري و نياز به استراحت را حس كرده‌ايم. در اين موارد تمايلي به كار فكري و تمركز بر كار يا مسئله‌اي نداريم و ترجيح مي‌دهيم فكرمان را به هر ترتيب، با ورزش، سفر، خواب و ...، رها كنيم. نتيجه آنكه:
بسته به فعاليت فيزيكي، درگيري‌هاي ذهني و نوع تغذيه‌اي كه داشته‌ايم، ممكن است در شرايطي قرار بگيريم كه قدرت تحليل، برنامه‌ريزي و تفكرمان به شدت اُفت كند. اما آيا در مورد عقل هم چنين است؟ آيا وقتي خسته‌ايم، قدرت تشخيص عقل، پايين مي‌آيد؟ آيا مثلا بعد از يك روز سخت كاري ديگر نمي‌توانيم به راحتي تشخيص دهيم صداقت خوب است؛ ظلم بد است؛ خيانت بد است؛ محبت خوب است؛ ...؟! مي‌بينيد كه چنين نيست. عقل، حتي در مواقعي كه خسته هستيم و كاراييِ فكر به شدت اُفت كرده، مي‌تواند به خوبي درست را از نادرست تشخيص دهد.
باورنكردني است كه چگونه همه حيوانات با عوامل غريزي براي زنده ماندن متولد مي شوند و ما نيز در بسياري از كارها به طور غريزي عمل مي كنيم. با اين حال ، ما انسانها از نظر فرايندهاي ذهني كه مي توانيم اجرا كنيم ، با ديگران تفاوت داريم.
مغز حيوانات فقط براي بقاي آنها مي تواند كارهاي اساسي را انجام دهد. عملكرد آنها ابتدايي است و اقدامات از محرك ها پيروي مي كنند. در مقابل ، انسانها نيز داراي ذهن هستند و فرايندها را هم آگاهانه و هم ناآگاهانه انجام مي دهند.
همانطور كه مشاهده مي كنيد ، ذهن به ما در تجزيه و تحليل افكار و تفسير داده ها كمك مي كند. حتي مي توانيم باورها را بسازيم و آنها را در دنياي خودآگاه يا ناخودآگاه خود ادغام كنيم.
مغز و ذهن ما چشمگير است و وظايف آنها نيز به همان اندازه شگفت انگيز است. آنها دست در دست هم كار مي كنند و به همين دليل است كه مي توانيم از شهود ، تخيل ، ادراك و تمركز استفاده كنيم.
سرانجام ، همانطور كه در بالا خوانديد ، ذهن و مغز مامتفاوت هستند و هنگام مراجعه به آنها بايد در اين مورد آگاهي كافي داشته باشيم.
| خلاصه كتاب تختخوابت را مرتب كن |
چاكراي سوم
پايان نامه ها در مورد سرمايه