برنامه ريزي و تعيين فعاليت هاي اثربخش در جهت تحقق هدف به بهترين شكل ممكن

۹ بازديد
برنامه‌ريزي
برنامه‌ريزي يا طرح‌ريزي يعني انديشيدن از پيش. متخصصين از زواياي متعدد براي برنامه‌ريزي تعارف متعددي ارائه كرده‌اند كه برخي از آنها از اين قرار است:تعيين هدف، يافتن و ساختن راه وصول به آن،
تصميم‌گيري در مورد اينكه چه كارهايي بايد انجام گيرد،
تجسم و طراحي وضعيت مطلوب در آينده و يافتن و ساختن راه‌ها و وسايلي كه رسيدن به آن را فراهم كند،
طراحي عملياتي كه شيئي يا موضوعي را بر مبناي شيوه‌اي كه از پيش تعريف شده، تغيير بدهد.
فرآيند برنامه‌ريزي
تعريف برنامه ريزي
برنامه ريزي عبارت است از تهيه و توزيع و تخصيص عوامل و وسايل محدود براي رسيدن به هدف هاي مطلوب در حداقل زمان و با حداقل هزينه ممكن
برنامه ريزي يعني تعيين فعاليت هاي اثربخش در جهت تحقق هدف به بهترين شكل ممكن (كارآيي)
مديريت با برنامه ريزي مفهوم پيدا مي كند
انواع برنامه ريزي
برنامه ريزي بدو دسته : 1- برنامه ريزي جامع 2- برنامه ريزي عملياتي تقسيم مي گردد .
الف) مشخصات برنامه ريزي جامع
  • برنامه ريزي جامع ، برنامه ريزي در سطح بالاي سازمان است
  • برنامه ريزي جامع توسط مديريت ارشد سازمان انجام مي شود
  • برنامه ريزي جامع عمدتاً دراز مدت است
  • برنامه ريزي جامع تمام برنامه هاي ديگر را تحت تأثير قرار مي دهد
انواع برنامه ريزي جامع
برنامه ريزي استراتژيك
برنامه ريزي دراز مدت
ب) برنامه ريزي عملياتي
برنامه ريزي عملياتي به فعل در آوردن تصميمات و چهار چوب هاي تعيين شده توسط برنامه ريزي جامع است
فرآيند برنامه‌ريزي
فرآيند برنامه‌ريزي از دوازده گام تشكيل شده كه به قرار زير است:
گام اول: آگاهي از فرصت‌ها (مسائل و نيازها)
اين گام با يك مقايسهٔ اساسي بين وضعيت موجود و وضعيت مطلوب شروع مي‌شود. بايد يك ارزيابي نسبي از وضعيت اقتصادي، سياسي، رقابت و فناوري محيط داشته باشيم (وضع موجود) و چرايي و چه چيزي آنچه مي‌خواهيم بدست آوريم را نيز بدانيم (وضع مطلوب). برنامه‌ريزي به تشخيص صحيح از وضعيت مسائل و فرصت‌ها نياز دارد؛ بنابراين پاسخ به پرسش‌هاي زير مفيد خواهد بود:مقصود از برنامهٔ در دست تدوين چيست؟
آيا رسيدن به اين مقصود به حذف برنامهٔ فعلي، اصلاح آن، يا برنامه‌اي جديد نياز دارد؟
رسيدن بدين مقصود براي سازمان چه اهميتي دارد؟
گام دوم: تعيين اهداف كوتاه‌مدت
اهداف كوتاه مدت، نتايج مورد انتظار و زمان رسيدن به مواردي را كه بايد مورد تأكيد قرار گيرد، معين مي‌كند و آنچه را كه با بكارگيري استراتژي، خط مشي، رويه، قوانين، بودجه و برنامه زمانبندي بايد بدست آيد، مشخص مي‌كند.
گام سوم: كسب اطلاعات كامل دربارهٔ فعاليت‌هاي مورد نظر
دانستن فعاليت‌هايي كه بايد برنامه‌ريزي شود و تأثير آنها بر ساير فعاليت‌هاي داخلي و خارجي سازمان، براي برنامه‌ريزي هوشيارانه ضروري است. اطلاعات حاصل از مطالعه و بررسي، مروري بر سوابق، مشاهدهٔ اعمال ساير سازما‌ن‌ها و راه‌حل‌هاي بكار رفته در گذشته و تجربه منابع مشهور، اطلاعات قابل استفاده را تشكيل مي‌دهد. پرسش‌هاي زير به اين گام كمك مي‌كند:آيا تمامي داده‌هاي لازم جمع‌آوري شده و براي پوشش دادن به همهٔ فعاليت‌ها كافي است؟
آيا پيشنهادهاي افراد اجرايي اخذ شده است؟
گام چهارم: دسته‌بندي و تحليل اطلاعات
در اين مرحله، هر جزئي از اطلاعات، هم به‌طور مجزا و هم در ارتباط با كل آن، بررسي مي‌شود؛ روابط ميان متغيرها شناسايي و بررسي مي‌شود و اطلاعات موجود طبقه‌بندي مي‌شود. پرسش‌هاي زير مي‌تواند مفيد باشد:آيا روابط آشكار بين داده‌هاي واقعي وجود دارد؟
آيا افراد مهم اجرايي روابط بالا را تأكيد مي‌كنند؟
آيا براي تسهيل در تحليل، اطلاعات جدول‌بندي شده يا به‌صورت نمودار درآمده است؟
گام پنجم: تعيين فرضيه‌ها و شناخت موانع
مفروضات برنامه‌ريزي، بر مبناي تصورات ما از محيطي است كه برنامه‌ريزي مي‌خواهد در آن انجام گيرد. بايد تمام مديران برنامه‌ريزي روي مفروضات اتفاق نظر داشته باشند. پرسش‌هاي زير براي تعيين فرضيه‌ها مفيدند:براي برنامه‌ريزي چه فرضيه‌هاي مهمي دربارهٔ آينده داريد؟
آيا فرضيه‌ها جامع هستند و تمام مقتضيات مهم را پوشش مي‌دهند؟
چه فرضيه‌هايي را بايد به منظور شناسايي تغييراتي كه ممكن است تأثير جدي بر برنامه بگذارد، كنترل كرد؟
گام ششم: تعيين بديل‌ها
در اين گام بديل‌هاي مختلف (راه‌حل‌هاي مختلف مسأله يا برنامه‌هاي پيشنهادي مختلف) جمع‌آوري مي‌شود. همهٔ راه‌حل‌هاي احتمالي بايد جمع‌آوري شود، بدون اهميت به اين كه در نگاه اول ممكن است بعضي بديل‌ها مفيد نيستند يا راه‌حل بهينه نيستند. پس از آن بايد نقاط ضعف و قوت بديل‌ها تعيين شود تا بتوان آنها را با هم مقايسه كرد. در اين مورد پرسش‌هاي زير را مي‌توان مطرح كرد:در صورت انتخاب هر برنامه (بديل)، چه اصلاحي (تعديلي) ممكن است لازم شود؟
آيا كيفيت، سرعت و هزينهٔ لازم رضايت‌بخش است؟
آيا مكانيزه كردن كارها بر سرعت انجام آنها مي‌افزايد؟
گام هفتم: ارزيابي بديل‌هاي گوناگون
پس از تعيين بديل‌ها و بررسي نقاط ضعف و قوت هر يك، بايد آنها را با اهداف و مفروضات اوليه سنجيد. در اين مرحله از فرآيند برنامه‌ريزي است كه فنون پژوهش‌هاي عملياتي و رياضي در زمينهٔ مديريت كاربرد عمده‌اي دارند.
گام هشتم: انتخاب بديل
مرحلهٔ اصلي در تصميم‌گيري، انتخاب بديل است. براي انتخاب بهينه پرسش‌هاي زير مفيد است:آيا برنامه (بديل)، براي تطبيق با شرايط متفاوت قابليت انعطاف دارد؟
آيا برنامه، مورد پذيرش افراد اجرايي (عملياتي) است؟
برنامهٔ انتخابي از نظر پرسنل، مكان، تجهيزات، آموزش و نظارت، به چه امكانات جديدي نياز خواهد داشت؟
گام نهم: تدوين برنامه‌هاي فرعي (پشتيباني)
برنامه‌ريزي بدون اين مرحله به‌ندرت كامل مي‌گردد. تقريباً هميشه براي حمايت از برنامهٔ اصلي، به برنامه‌هاي فرعي نياز است. براي مثال،هنگامي كه يك شركت هواپيمايي تصميم به خريد يك سري هواپيماي جديد مي‌گيرد، اين تصميم‌گيري به يك سري برنامه‌ريزي فرعي جديد نياز دارد؛ از جمله در مورد استخدام و آموزش افراد مختلف با مهارت‌هاي گوناگون، خريد و نگهداري لوازم يدكي، ايجاد امكانات تعميراتي، برنامه زمانبندي جديد، تأمين بودجه، اخذ بيمه و غيره.
گام دهم: تنظيم تفصيلي توالي فعاليت‌ها و جدول زمانبندي
جزئيات اينكه فعاليت‌هاي برنامه‌ريزي شده، در كجا، توسط چه كسي و در چه زماني بايد انجام شود به طور مناسب تنظيم مي‌گردد؛ چگونگي و زمان به‌كارگيري برنامه، حياتي است. پرسش‌هاي زير براي تنظيم اين مرحله مي‌تواند مطرح شود:آيا برنامه، از نظر محتوا و زمانبندي نظر مجريان و پذيرش از طرف آنها را جلب كرده است؟
آيا جزئيات دستورالعمل‌ها براي پوشش دادن به برنامه، تدوين شده است؟
آيا فرم‌ها و لوازم مورد نياز آماده است؟
گام يازدهم: بيان برنامه‌ها به كمك ارقام به‌وسيلهٔ تخصيص بودجه
پس از اخذ تصميم و تعيين برنامه‌ها، مرحلهٔ تبديل آن به عدد و رقم فرا مي‌رسد. هر واحدي در سازمان مي‌تواند بودجه‌اي مخصوص به خود داشته باشد. اگر اين تخصيص بودجه خوب انجام گيرد، بودجه مي‌تواند وسيله‌اي براي تركيب هزينهٔ برنامه‌هاي گوناگون با يكديگر و همچنين معيار مهمي براي سنجش ميزان پيشرفت در برنامه‌ها باشد.
گام دوازدهم: پيگيري پيشرفت كار در برنامه ريزي روزانه
موفقيت برنامه با نتايج بدست آمده سنجيده مي‌شود، بنابراين پيش‌بيني چگونگي پيگيري كافي، براي تعيين انطباق عملكرد با برنامه و نتايج بدست آمده با نتايج مورد انتظار، بايد جزء كار برنامه‌ريزي باشد. ناگفته نماند كه بطور معمول اين امر جزء وظيفهٔ اساسي كنترل است. پرسش‌هاي زير براي ارزيابي اين مرحله مي‌تواند كارساز باشد:آيا در يك دورهٔ زماني منظقي، گزارش‌ها و مدارك كافي براي آگاه ساختن مديران كليدي و سنجش نتايج، جمع‌آوري شده است؟
در چه محدوده يا بُردي، نتايج رضايت‌بخش محسوب مي‌شود؟
در صورت نقصان نتايج، چه اقدامات اصلاحي پيشنهاد مي‌كنيد؟
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.